تبیین رویکرد بدیع «پدیدارشناسی فهم» و احصای دلالت‌های آن در ساحت تعلیم و تربیت

نوع مقاله : علمی-تخصصی

نویسندگان

1 معاون دانشکده تعلیمات مسلکی دانشگاه تعلیم و تربیت

2 گروه علوم تربیتی٬ دانشگاه تربیت مدرس

10.22034/em4.2024.100595.1038

چکیده

رویکرد پدیدارشناسی فهم در والاترین افق خود، خواستار درک چگونگی وقوع فهم و هم‌چنین چگونگی ارتقای فهم است. ما از دو سنخ فهم برخورداریم؛ یکی فهم حضوری (وجودی) که مبتنی بر مستغرق شدن هستی ما در هستی مطلق است. در این گونۀ معرفتی، متعلق معرفت ما وجود است که این فهم از هستی متناسب با میزان آگاهی فرد از نفس و هستی خویش ارتقا می‌یابد. سنخ دوم معرفت ما را فهم حصولی (مقولی) تکون می‌بخشد. در این‌گونۀ معرفتی، متعلق معرفت ما ماهیات است نه وجود. می‌توان فهم مقولی را عقل جزئی و فهم وجودی را عقل کلی دانست که تنها آنگاه عقل جزئی کارایی حقیقی خود را در مسیر کشف معرفت به منصه ظهور خواهد گذاشت که مرتبط باعقل کلی باشد. ضرورت طرح ایده نوین این است که هرگونه فهمی، حتی فهم خود وجود مبتنی بر درک چیستی خود فهم است. لذا قبل از هرگونه شناختی در باب هستی، بایسته است که بدواً به پدیدارشناسی خود فهم بپردازیم. دلالت‌های پدیدارشناسی فهم در عرصه تعلیم و تربیت را نیز، می‌توان هم در ساحت ابداع فنون تدریس و هم در قلمرو تربیتی استحصال نمود.

کلیدواژه‌ها